یار و همســر نگرفتم که گرو بود سرم
تو شدی مادر و من با همه پیری پسرم
تو جگر گوشه هم از شیر بریدی و هنوز
من بیچاره همان عاشق خونین جگــــرم
پدرت گوهر خود تا به زر و سیم فروخت
پدر عشـــــــــــــق بسوزد که درآمد پدرم
عشق و آزادگی و حسن و جوانی و هنر
عجبا هیــــــــچ نیرزید که بی سیم و زرم
سیزده را همه عالم به در امروز از شهر
من خود آن سیزدهــم کز همه عالم بدرم
تا به دیوار و درش تازه کنم عهــد قدیم
گاهی از کوچه معشوقه خود می گذرم
تو از آن دگری رو مــــــــــرا یاد تو بس
خود تو دانی که من از کان جهانی دگرم
از شکار دگران چشم و دلی دارم سیر
شیـــــــرم و جوی شغالان نبود آبخورم
سیزده را همه عالم به در امروز از شهر
من خــــود آن سیزدهم کز همه عالم بدرم
تا به دیوار و درش تازه کنم عهـد قدیم
گاهی از کوچه معشوقه خود می گذرم
مسئولیت فایل آپلود شده بر عهدهی کاربر آپلودکننده میباشد، لطفا در صورتی که این
فایل را ناقض قوانین میدانید
به ما گزارش دهید.